فــــطرس

مکتوبٌ عَنْ یَمین الْعَرْشِ : إِنَّ الحُسین مِصْبَاحُ الهُدی وَ سفینةُ النَّجَاةِ

فــــطرس

مکتوبٌ عَنْ یَمین الْعَرْشِ : إِنَّ الحُسین مِصْبَاحُ الهُدی وَ سفینةُ النَّجَاةِ

بایگانی



بسم الرب الحسین


به تازگی این کتاب رو شروع به خوندن کردم و باید بگم برام بسیار جذاب بود و در شرایطی که هیچ میلی به مطالعه ندارم منو مجذوب خودش کرد.

خواستم شرط معرفت رو به جا اورده باشم و شما رو هم با این کتاب عزیز آشنا کنم ...

..........................................






معرفی کتاب:

مقدمه کتاب زیتون ... ترجمه کتاب خصائص الحسینی نوشته آ شیخ جعفر شوشتری

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


در سیر از نفس خویش ، براى خود رحمت خواستم و گفتم : اى نفس ! آنقدر که به دیگران رحم مى کنى بر خود رحم کن ؛ مجهز شو و به داد خویش برس ‍ که در آستانه کوچ و رحیلى . پیش از آنکه مرگ تو را برباید و در چنگ قهار مقتدر گرفتار آیى ، فرصت ها را دریاب و آن را غنیمت شمار. آنگاه او را به زبان هر پیامبر و امامى موعظه کردم و به زبان حال گفتم و آنقدر گفتم که اندک تنبهى برایش حاصل شد و تذکر اندکى دست داد؛ به اندازه اى که اراده اى نه محکم و استوار، در پى داشت ؛ چنان که نزدیک بود از تقرب به پروردگار، که تنها سبب نجات انسانى است ، ماءیوس گردد، اما سرانجام حالتى از امید پدید آمد که موجب سکون و اطمینان شد که تفصیل آن چنین است :


حالت نخست : ایمان موجب و معیار حصول نجات است .
آرى ، به ایمان که مدار قبول اعمال و شرط تحصیل نجات از اهوال و خطرات است ، نظر افکندم ؛ متاءسفانه از نشانه هاى آن ، چه ناقص و چه کامل اثرى ندیدم ، حتى از ضعیف ترین درجات ایمان و عالى ترین آن در قلب و اعضاى خویش چیزى نیافتم که بتواند مانع از جاودانگى در آتش باشد. بعد از مدت طولانى ، به اخلاق پسندیده نظر کردم ؛ شگفتا که رذایل و خلاف اخلاق پسندیده را در خویش یافتم . اعمال صالح و طاعات و واجبات را مورد دقت قرار دادم ؛ دیدم که صحت پذیرش آن شرایطى که من حتى یک بار هم توفیق کسب آن را نداشته ام . در اینجا بود که خوف بر من چیره شد و به سر حد قنوط و یاءس نزدیک شدم ؛ اما:


حالت دوم : ولایت اهل کشتى نجات است .
در همان حال که خوف و یاءس بر من چیره شده بود امعان نظر کردم و وسایل سفر به سوى حق را مورد دقت قرار داده ؛ دیدم که اولا من از امت نبى امى صلوات الله علیه و بخصوص از شیعیان على و از موالیان اهل بیت علیهم السلام مى باشم ؛ آنان که راه مستقیم و صراط قویم و استوار و دژ محکم و ریسمان مستحکم الله و کشتى نجاتند، که هر کس در آن کشتى نشیند حتما نجات یابد. در این حال ، حالت رجاء بر من عارض گردید و چراغ امیدى در دلم بر افروخت .


حالت سوم : محبت اهل بیت علیهم صلوات الله نشانه هایى دارد.
پس دریافتم که وارد شدن در امت نبى اسلام صلى الله علیه وآله ، نیاز به اقتدا به آن حضرت و پیروى عملى از او دارد.
و دیدم که شیعه راستین على بودن نیاز به پیروى از آن بزرگوار، در اعمال و اوصاف دارد و شخصى که محب اهل بیت علیهم السلام است ، باید یکى از نشانه هاى محبت و ولایت در او محقق شده باشد؛ در حالى که من هیچ یک از آن نشانه ها را در وجود خود نمى یابم . در این هنگام بود که مضطرب شده و خوف بر من چیره گشت ؛ اما:


حالت چهارم : وسایل حسینى کارسازتر و داراى خصوصیتى ویژه است .
در حال خوف و یاءس غوطه ور بودم که ناگهان اندیشه تقرب به ائمه علیهم السلام به من دست داد و دیدم که جلیل ترین وسایل از نظر فایده و عظیم ترین از نظر ثواب و پاداش ، و عمومى ترین ، شامل ترین و فراگیرترین همه از نظر حقیقت و منفعت و از جهت درجه و مقام ، همانا وسایل حسینى ، سید جوانان اهل بهشت ، والد ائمه معصومین و سرور مظلومان ، حضرت ابا عبدالله الحسین فرد و امتیازى مخصوص است که حتى شامل افضل از ایشان هم نمى شود؛ چرا که تفاوت در فضیلت مقامى است ، و اتحاد انوار و طینت آنها، مقام و خصوصیتى دیگر.

پس در توسل به حسین علیه السلام ، در روى آوردن به درگاه خداوندى ، خصوصیتى یافتم ، چرا که آن حضرت درى از درهاى بهشت و کشتى نجات و چراغ هدایت است . و با اینکه مقام نبوت و همه ائمه علیهم السلام درهاى بهشتند، لکن باب الحسین ، براى روندگان وسیع تر است .

همه ائمه علیهم السلام کشتى هاى نجاتند، اما کشتى حسینى در میان موج ها و طوفان ها سرعت بیشترى دارد و آسان تر به ساحل نجات مى رسد. همچنین همه امامان چراغ هدایتند، ولى محدوده استضائه به نور حسین علیه السلام وسیع تر است . در این حال بود که به نفس و شرکاى آن گفتم نم به سوى درهاى حسینى بشتابید و به سلامت و اطمینان خاطر وارد آن شوید و به نام پروردگار سوار بر کشتى حسینى شوید که خداوند آمرزنده و مهربان است . به این انوار حسینى که به شما مى نگرد، نظر کنید و از آن نور بر گیرید.

در این دم در نفس من شوق به این امر بیشتر شد، بویژه درباره آنچه که قبلا از علایم ایمان در وجود خود ناامید شده بودم ، آنها را در وسایل حسینى یافتم و همچنین اعمالى را که فاقد آن بودم ، پیدا کردم و به دو مطلب دست یافتم که اولى دلیل بر وجود ایمان و مطلب دوم دلیل بر وجود اعمال و عدم بطلان آنها بود که تفصیل هر یک به این شرح است :

اما مطلب اول : الف : حسین علیه السلام فرمود: من کشته اشک چشم هستم . نزد هیچ مؤ منى از من یاد نمى شود مگر اینکه براى مصیبت هاى ما غمگین شود و گریه کند. و این از صفات همه انبیاء علیهم السلام است . من این حالت را هنگام شنیدن نام آن حضرت در خود یافتم از این رو به اندکى از ایمان - حداقل در حد رفع جاودانگى در جهنم - در وجودم پى بردم .
ب : آنگاه که ماه محرم و عاشورا فرا مى رسد دچار غم شده و حزن و اندوه بر من روى مى آورد.
ائمه علیهم السلام نیز چنین بوده اند، و این امر را دلیل بر وجود اثرى از ولایت ائمه در خود یافتم ، چرا که گفته اند: شیعیان ما کسانى هستند که از زیادى گل طینت ما آفریده شده اند و به نور ولایت ما عجین گردیده اند، به آنان مى رسد آنچه به ما مى رسد. و اخبار نیز دلالت بر این معنا دارد که هر گاه محرم مى شد، آثار گریه و اندوه بر هر یک از امامان عارض مى گردید.
هیچ کس در ایام محرم امام صادق علیه السلام را خندان ندید و حضرت رضا علیه السلام در همه ایام عاشورا غمگین و محزون بودند و رنگ حضرت در اثر مصیبت حسین علیه السلام متغیر بود. حضرت در مجلس ‍ عزاى حسینى مى نشست و اهل بیتش نیز در پس پرده به عزاى حسینى مى نشستند. هر گاه کسى برایشان وارد مى شد و اهل شعر بود، دستور مى دادند درباره امام حسین علیه السلام مطلبى انشاء کند. چنانچه در قضیه دعبل خزاعى آمده است ، و اگر کسى نبود حضرت خود مصائب جدش ‍ را یاد مى کرد.
در روایت ریان بن شبیب آمده است که ، وقتى روز اول محرم بر حضرت وارد شدم ، فرمود: اى پسر شبیب اگر مى خواهى گریه کنى ، بر حسین گریه کن که او را مانند گوسفند سر بریدند و با هیجده نفر از اهل بیتش ، کشته شدند.
روش سایر امامان دیگر نیز همین بوده است . بنابراین ، شکسته شدن دل به هنگام رؤ یت هلال ماه محرم ، نشانه علاقه به آن حضرت علیه السلام است . چنانچه با مقدار تاءثر در این امر، تفاوت درجات ایمان مشخص مى شود، چه در جهت مثبت و چه در جهت منفى .
ج : ملاحظه غمزدگى ، هنگام ورود به کربلا همان گونه که در روایات آمده ، این از صفات پدرش على علیه السلام و خواهرش زینب سلام الله علیها هنگام ورود به کربلا است .
د: دلیل دیگر، جارى شدن اشک چشم هنگام بوئیدن تربت پاک آن حضرت است که این از صفات جدش و على علیهماالسلام بوده است .
اما مطلب دوم : وقتى به دقت به اعمال خود مى نگریستم ، دریافتم که به خاطر نداشتن شرایط پذیرش ، به راستى نمى توان بر بیشتر آنها نام واقعى عمل را اطلاق کرد؛ مثلا نمازم را در نظر گرفتم . نمى دانم نماز است یا نماز نیست ، روزه ام نیز به همین گونه است . سایر اعمال عبادى ام نیز همین وضعیت را دارند.
اما از سوى دیگر به گریه ام بر امامى که "صاحب اشک جارى " است ، نظر افکندم ، ملاحظه نمودم که نمى توان اسم گریه و گریاندن بر آن حضرت را از آن سلب کرد. حداقل اگر تباکى حاصل گردد به راستى که تباکى است . و در روایت آمده است که کسى که بر حسین علیه السلام گریه کند یا به گریه آورد یا خود را شبیه گریه کننده قرار دهد، بهشت بر او واجب است . و چون این نشانه هاى ایمان را در خود یافتم و اطمینانم بیشتر شد، آنگاه حالت بعد بر من عارض گردید.
حالت پنجم : تاءمل در اعمال ، سازنده است .
اندکى در امر خود تاءمل کردم و با خود گفتم : آنچه را احساس مى کنم ، مى تواند براى جزئى از ایمان ، علامت باشد و شاید به میزانى باشد که تو را بعد از طى مراحل عذاب در روز حشر و تحمل عذاب در دوران طولانى برزخ ، از آتش ابدى نجات دهد، و حال آنکه تو از ناتوانى ات در مقابل بلاى اندک دنیا و عقوبات آن و آنچه از سختى ها بر اهلش جارى مى شود، آگاه هستى . بلکه تو مى دانى که تحمل نعمت را هم ندارى و از دوام نعمت ملول مى شوى و دچار تکبر و فخر و خودنمایى مى گردى . از سوى دیگر اگر ایمان ضعیف باشد، چه بسا که با کوچکترین حادثه اى زایل شود و به هنگام روى آوردن بلاها و طوفان هنگام مرگ ، قلب دچار گمراهى شود، پس چه اطمینانى دارى ؟ آنگاه مضطرب شدم و حالتى دیگر بر من عارض شد.


حالت ششم : زیارت حسین زیارت خدا در عرش است .
در امور مربوط به امام حسین علیه السلام مطلبى یافتم که باعث کمال ایمان و تقویت و ثبات آن مى شود؛ مانند این روایت که فرمود: کسى که حسین علیه السلام را زیارت کند، مانند کسى است که خدا را در عرش زیارت کرده باشد. و زیارت خداى تعالى ، کنایه از نهایت نزدیکى به خدا است که این معنا نمى تواند براى ایمان عاریتى ، و قلبى باشد که بعد از هدایت ، منحرف شده است . همچنین است روایتى که مى فرماید: زائر امام حسین علیه السلام ، بعد از آنکه قصد مراجعت مى کند، ملکى مى آید و به او مى گوید که خداى تو سلام مى رساند و مى فرماید که دوباره آغاز کن ، خداوند گذشته را آمرزید. شخصى که خداوند بر او سلام مى فرستد، غیرممکن است که او را بزرگترین مصیبت ها - که همان از دست دادن ایمان است - در امان نگه ندارد. پس اطمینان پیدا کردم و دانستم که در وسایل حسینى چیزى است که از زوال و نیستى مصون است .


حالت هفتم : وسایل حسینى حسنه است .
بى شک وسایل حسینى ، اعمال حسنه است . اما ممکن است و در میان اعمال تو گناهان و سیئاتى باشد که آن اعمال را حبط کند؛ از این رو بار دیگر نگران شدم و دچار حالت دیگرى گردیدم .


حالت هشتم : اعمال شخصى قابل حبط است .
در مورد حبط عمل اندیشم . دیدم که اعمال قابل حبط، اعمال خود شخص ‍ است و در وسایل حسینى اعمال صالحى است که در نامه عمل افراد به ثبت مى رسد؛ که خوشبختانه از اعمال خود شخص به حساب نمى آید تا در معرض حبط قرار گیرد. چنانچه در روایات مربوط به فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام آمده است که براى زائر، حجى از حج هاى پیامبر نوشته مى شود و حجى که پیامبر انجام دهد از اعمال شخص نیست تا حبط گردد؛ ضمن اینکه عمل نبى (ص ) جزمى و حتمى است ، و از عجایب این روایات ، روایاتى است که از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است که حسین علیه السلام روزى در دامن پیامبر (ص ) بود و حضرت با او بازى مى کرد و او را مى خنداند؛ عایشه گفت : چقدر به این محبت دارى ؟ پیامبر فرمود: چگونه او را دوست نداشته باشم و از او به شگفت نیایم ؛ که میوه قلب من ، و روشنایى چشمان من است ؛ اما امت در آینده او را مى کشند. پس ، کسى که او را بعد از وفاتش زیارت کند، خداوند براى او حجى از حج هاى من مى نویسد.
عایشه تعجب کرد و گفت : حجى از حج هاى شما؟! فرمود: بلى ، دو حج از حجهاى من . عایشه گفت : دو حج از حج هاى شما؟! فرمود: بلى چهار حج . و این رقم را آنقدر بالا برد به 90 حج از حج هاى رسول با عمره هایش .



حالت نهم : از بین رفتن اعمال به وسیله مظالم .
ترسیدم روز قیامت حقوق مردم و مظالمى که ممکن است بر عهده من باشد، اعمال مرا ببرد و دست مرا از اعمال حسنه خالى کند و رهسپار جهنم شوم ؛ زیرا در روایت آمده است : کسانى محشور مى شوند که حسنات را آنان بر فراز دستشان مى درخشد، اما طلبکاران و صاحبان مظالم ، آن حسنات را برده و از سیئات خود نیز بر عهده آنان نهاده و به عذاب الهى رهسپار مى شوند؛ در این صورت حالت بعد به من دست داد:


حالت دهم : ثواب زیارت حسین محدود نیست وزوال نمى پذیرد.
ملاحظه این معنا که بر گریه امام حسین علیه السلام ثوابى مترتب مى شود که حدى ندارد - و البته آنچه حدى ندارد زوال و نیستى نمى پذیرد؛ بنابراین هر قدر از آن بردارند، کم نخواهم شد - برایم روزنه امید و دریچه اطمینانى شد.


حالت یازدهم : امید پس از یاءس و...
از طرفى ملاحظه کردم که شرط قبولى اعمالى عبادى ، قبولى نماز است و عبادت هاى دیگر پس از پذیرفته شدن نماز، قبول مى شوند؛ در حالى که چه بسا نماز من پذیرفته نشود و اگر رد شود اعمال دیگر هم رد مى شوند. بنابراین چگونه این اعمال که از وسایل حسینى است ، پذیرفته مى شوند؟
در این هنگام بود که امر بر من دشوار شد و مى رفت تا بعد از عارض شدن حالت ها و غلبه حالت هاى ضد و نقیض ، یاءس و ناامیدى بر من چیره شود که خدا بر من منت نهاد، امر من به رجاء و امیدى منتهى شد که به آن حالت هاى متعارض خاتمه داد و آن حالت بعدى مى باشد.


حالت دوازدهم : امید مؤ کد
این حالت ، امید مرا مؤ کد کرد؛ زیرا راه هاى اطمینان قلب و آنچه به من امنیت مى بخشد، پیاپى شدند و خواص و ویژگى هاى عجیبى که در وسایل حسینى ملاحظه کردم آرامش خاطر و سکون قلب به من داد.

اولا: یکى از آن خواص این است که نوافل نمازهاى واجب در پذیرفته شدن نماز واجب که پذیرش آن سبب پذیرش دیگر اعمال مکلفین مى شود، اثر کامل دارد و کاستى هاى فرائض را رفع مى کند. بنابراین چگونه وسایل حسینى که فضیلت بالاترى دارند، در قبول اعمال اثر نبخشند، حتما به طریق اولى اثر مى بخشند.

ثانیا: قبول یا حبط اعمال و عبادات در جایى است که به اختیار و تکلف و قصد قربت از شخص مکلف سرزده باشد، در حالى که در وسایل حسینى مترتب شدن آثار، همیشه مربوط و منوط به اختیار نیست و وسایل حسینى اعمالى نیستند که رد یا حبط شوند یا بتوان آنها را از صاحبش گرفت . مانند رقت و دلسوزى بر مصائب امام حسین علیه السلام که گاهى با قصد و تاءمل و ملاحظه این است که آن حضرت ، امام مفترض الطاعة هستند، و گاهى رقت و بکاء بدون ملاحظه امرى و فقط به محض شنیدن ماوقع حاصل مى شود، هر چند که شخص ، مظلوم را نشناسد، ما همین قدر که بداند او یکى از بندگان خدا یا مسلمان است ، حالت رقت و بکاء بر او دست مى دهد.

حتى بالاتر از این ، اگر بر مخالف اسلام هم این مصیبت ها وارد شود، شنونده دچار رقت و بکاء مى شود. حداقل درباره کودکان و چگونگى مرگ ناشى از تشنگى آنها و کشته شدن با شمشیر و بر سینه امام حسین علیه السلام نشستن ، یا با تیر بر دست مبارک ایشان زدن که در حالت طلب آب براى کودک شیرخوار تشنه خود بودند، چنین حالتى عارض مى شود؛ چرا که نهایت آنچه دشمن درصدد انجام آن بر مى آید، همانا مضروب و مجروح و اهانت بر کشته و مقتولى است که روى زمین افتاده است ، اما بدن را زیر سرنیزه ها کردن و در جاهاى مختلف گرداندن و بعد از 200 سال نبش ‍ قبر کردن ، از جمله امور بسیار زشت و ناپسند و رقت انگیز است که بى اختیار موجب جارى شدن اشک مى شود و بدون تردید این تاءثرات موجب عنایت حق و جلب رحمت هاى بارى تعالى مى گردد. مگر نه این است که یونس به خاطر تاءثر و اندوه بر مرگ موسى و هارون و آل عمران مورد عنایت حق واقع شد و عذاب دنیا از او رفع گردید،پس چگونه خداوند کسى را که بر آل عمران و آل ابراهیم تاءسف و اندوه به دل دارد، ماءیوس کند؟!
هیچ عملى مانع از همه تاءثیرات امام حسین علیه السلام نمى شود.
مؤ ثرات کلى قوى ، اگر با مانعى همراه گردد، ممکن است تاءثیر کلى را از دست بدهد، اما اثربخشى جزئى آن باقى خواهد بود. در توسل به امام حسین علیه السلام تاءثیرات عظیمى است که هر گاه صفات و اعمال شخصى مانع از تاءثیر تام آنها بشود، تاءثیر جزئى آن باقى است .
و من به همان تاثیر جزئى قانع هستم ؛ چرا که در تاءثیر زیارت آن حضرت آمده است که زائرش شفیع ده یا صد نفر قرار مى گیرد، یا به او گفته مى شود دست هر کس را که دوست دارى بگیر و او را وارد بهشت کن . و چون من خود را مى بینم که درهاى هفتگانه جهنم بر رویم باز شده است ، بلکه در همین حال ملاحظه مى کنم که با زنجیرها و غل هایش بر من احاطه دارد و نشانه هاى جاودانگى در آتش بر من ظاهر گردیده ، امیدى ندارم که در روز محشر از شفیعان باشم ، بلکه به این قانع هستم که کسى دست مرا بگیرد و از خطرات قیامت نجات دهد؛ حتى من قانع به این هستم که - ولو بعد از مدتى - مرا از جهنم بیرون آورد و از خلود آتش نجات دهد.

همچنین در فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام وارد شده است که زائر امام حسین در عرش با حضرت حق بارى تعالى هم سخن مى باشد. من در این جایگاه نیستم ، و به این بسنده مى کنم که فرشته اى از فرشتگان رحمت با من سخن بگوید.

همچنین در فضیلت زیارت آن حضرت آمده است که زائر ممکن است به این وسیله از ساقیان کوثر باشد، باز من چنین شایستگى و لیاقتى را ندارم ، ولى راضى هستم از کسانى باشم که در میان آتش دوزخ ، بهشتیان را مخاطب قرار داده و بگویم : از آن آب به ما هم بدهید و یکى از ساقیان کوثر مرا سیراب کند. و نیز در فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام وارد شده است که به واسطه زیارت ایشان ، ممکن است شخص به مقامى برسد که با پیامبر اسلام همسفره شود و در بهشت با آن حضرت بر سر یک سفره بنشیند، که البته من این لیاقت را ندارم و به این بسنده مى کنم که از درخت زقوم رهایى یابم . بنابراین ، اگر این تاءثیرات عظیم و قوى با موانع همراه گردد، آثار جزئى از آن سلب نخواهد شد.

مطلب دیگر اینکه ممکن است شخص در آن واحد به همه وسایل حسینى دست یابد که پائین ترین درجه آن تباکى بر آن حضرت است و بالاترین آن ، شهادت در پیشگاهش مى باشد که با حصول شهادت ، در آن واحد، اجر و مزد همه عبادت ها حاصل مى شود. و این چنین است که مثلا اگر مجلسى براى ذکر مصیبت هاى امام حسین علیه السلام برپا شد و در آن مجلس آنچه را بر ایشان رفت یادآور شوند و در آن مجلس بگریانند و گریه کنند و تباکى و حزن و غم و اندوه حاصل شود و دل به آن حضرت توجه پیدا کند و بر او درود و سلام بفرستد و این حالت با معرفت و توجه به مقام و عظمت آن حضرت و تصور حالت ایشان و آرزوى نصرت و یارى او و شهادت در پیشگاهش باشد، چنین شخصى به ثواب تمام وسایل حسینى دست یافته و همه عبادت هاى خدا را به جا آورده و حتى به ثواب شهادت در راه خدا نائل گشته است که ما اخبار و روایاتى را که دلالت بر این امور دارد، خواهیم آورد.

علاوه بر اینها، بر اساس آنچه که از اخبار و روایات استنباط مى شود، چنان مجلسى ، جمیع صفات مشاهد شریفه را داراست و داراى چهارده ویژگى مى باشد.

مجلس حسین علیه السلام
- مصلاى خدا، یعنى محل صلوات خداوند بر اهل آن مجلس است ،
- مشهد ملائکه مقرب درگاه الهى است ،
- محل نیل به دعاى پیامبر، على ، زهرا و مجتبى علیهم السلام است ،
- مورد عنایت امام حسین علیه السلام است و به آن نظر دارند،
- محلى است که حسین علیه السلام اهل آن مجلس را مخاطب قرار داده و با آنان سخن مى گوید،
- مورد عنایت و علاقه امام صادق علیه السلام است ،
- عرفه است ،
- مشعرالحرام است ،
- حطیم است ،
- محل طواف خانه خداست ،
- قبة الحسین است ،
- خاموش کننده شعله هاى فروزان آتش است ،
- آبى است در بهشت به نام آب حیوان ،
- و سرانجام مجلس حسین علیه السلام از مجالسى است که اولین آن قبل از خلق عالم و آخر آن محشر است .

و چون در این معانى تاءمل و تعمق نمایى چگونه مى توان تصور کرد که از این مجالس و مشاهد - با وجود این حالات و عبادات و فراهم بودن صفات - دست خالى و ناامید بیرون مى آیى ؛ و هر چند موانعى بر سر راه تاءثیرات وجود داشته باشد، اما اندکى از پائین ترین مراتب یکى از تاءثیرات ، براى تو کافى است .

بعد از آنکه به این امور یقین پیدا کردم ، به گفتگو با نفس پایان دادم و رجاى واثق خالص به وسایل حسینى برایم حاصل گردید، آنگاه به صاحب این وسایل و مجالس روى آورده و پیمان بستم کتابى تاءلیف کنم که جامع تمام خصایصى باشد که آن حضرت را از همه مخلوقات ، حتى انبیاء و امامان علیهم السلام ، ممتاز مى گرداند. من این کتاب را خصایص الحسین و مزایاالمظلوم نام نهادم .

امید به فضل پروردگار دارم که آن را موجب روشنایى و نور قبرم قرار دهد و مرا از اهوال فزع اکبر ایمن بدارد و به وقت دادن نامه اعمال به دست بندگان ، برایم عمل صالحى باشد و در آن روز باعث کرامت و سرور شود و در طول قرن ها موجب شود که نام و یادى از من فراهم آید.

بحول منه و قوة و ما توفیقى الا بالله علیه توکلت و الیه انیب


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



نظرات  (۱)

سلام
خدا رحمت کند علامه حاج شیخ جعفر شوشتری را.
و باتشکر از شما بابت معرفی کتاب.
پاسخ:
سلام
خواهش می کنم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی